زبان کلگرا، نظام زیان را از دیدگاهی مدنظر دارد که ما قبلا آن را دورنمای تعاملی نامیدیم. بدون شک، چنین دورنمایی، دیدگاهی اجتماعی است که زبان را به منزله ابزاری برای برقراری ارتباط بشری می داند و در آن روابط تعاملی بین خواننده و نویسنده وجود دارد. کاربرد زبانی همواره در بافتی اجتماعی به وقوع می پیوندد، و این را می توان در مورد زبان شفاهی و کتبی، و کاربرد زبان مادری و زبان دوم نیز، گفت‘‘ (ریگ، ۱۹۹۱). در زبان کلگرا تأكيد شدید بر روی اعتبار و اصالت “ (زبانی در تألیف کتب درسی، و همچنین بر روی مکالمه و محاوره است…

Continue reading →

هوش های چندگانه (MI) اشاره به فلسفه زبان آموز محوری دارد که هوش انسانی را دارای ابعاد چندگانه ای می داند که باید در آموزش آنها را شناخت و بسط داد. هوشبهر یا آزمون های هوش سنتی براساس آزمونی به نام استانفورد بینه قرار دارند که براساس این ایده شکل گرفت که هوش یک استعداد واحد، غیر متغیر و ذاتی است…

Continue reading →

اصطلاح زبان كل گرا در دهه ۱۹۸۰ توسط گروهی از پژوهشگران امریکایی که آموزش هنرهای زبانی ۔ یعنی خواندن و نوشتن به زبان مادری – را مدنظر داشتند، ابداع شد. تدریس خواندن و نوشتن به زبان مادری (که اغلب به آن سواد آموزی می گویند) اقدامی گسترده و جهانی است که مانند رشته آموزش زبان دوم، به شماری از رویکردها و روش شناسی های متفاوت و در برخی مواقع رقابتی منجر شد. یک رویکرد همگانی تدریس خواندن و نوشتن توجه خود را معطوف به رویکرد رمزگشایی‘‘ در زبان کرده است….

Continue reading →

اگرچه آموزش زبان توانش محور مورد اقبال بخش های بزرگی از رشته انگلیسی به عنوان زبان دوم قرار گرفته، ولی انتقاداتی نیز بر آن وارد است. این انتقادات هم از لحاظ عملی و هم از جنبه فلسفی است. تولفسون (۱۹۸۶) چنین بحث می کند که در واقع هیچ روية معتبری برای بسط فهرست توانایی در اکثر برنامه ها وجود ندارد…

Continue reading →

مثال هایی از اینکه چگونه می توان این اصول را در عمل به کار برد، در برنامه آموزش مهاجران استرالیایی مشاهده شد که یکی از بزرگترین سازمان های ارائه کننده آموزش به مهاجران در دنیا است.

این برنامه دستخوش شماری از تغییرات فلسفی از اواسط دهه ۱۹۷۰ بوده، و از برنامه ریزی برنامه تحصیلی تمرکز یافته محتوا محور و برنامه تحصیلی ساختاری در اواخر دهه ۱۹۷۰ شروع کرده، و به برنامه ریزی زبان آموز محور با محدودیت بر نیازهای زبان آموزان با تنوع روش ها و مطالب در دهه ۱۹۸۰، و اخيرا نیز با ارائه چهارچوب های برنامه درسی توانش محور تغییر شکل یافته است (برنز و هود).

Continue reading →

– از سرپرست بخواهید که کار را چک کند.

ـ اتمام آن وظیفه را به سرپرست گزارش کنید.

– لوازم (کاری) را بخواهید.

– بپرسید که ابزار کجاست: از دستورالعمل شفاهی برای یافتن جای یک ابزار پیروی کنید.

– از دستورات شفاهی ساده برای پیدا کردن مکانی، پیروی کنید.

– جداول، نمودارها، برچسب ها، یا دستورالعمل های کتبی را برای انجام دادن آن وظیفه بخوانید.

Continue reading →