۱. اسم های قابل شمارش و غیر قابل شمارش
وجه التزامی (Subjunctive mood) برای بیان ضرورت و لزوم انجام کاری استفاده می شود. این وجه، بر خلاف وجه اخباری (Indicative mood)، برای بیان امور ذهنی و غیرواقعی افراد مانند نظرات، باورها، عقاید، آرزوها، علایق و خواسته ها به کار می رود و پایه و اساس واقعی ندارد.
برای شکل دادن ساختار این وجه، از ریشه ی فعل (مصدر بدون to) استفاده می شود. به عنوان مثال، حالت ساده ی فعل go ،to go می باشد. وجه التزامی بعد از افعال و اسامی خاص و در زمان خاصی کاربرد دارد.
مصدر بدون that + to + فعل الزام آور
I suggest that he study.
من پیشنهاد می کنم او درس بخواند.
Is it essential that we be there?
آیا اهمیت دارد که ما آنجا باشیم؟
Don recommended that you join the committee.
دان پیشنهاد داد که شما به کمیسیون بپیوندید.
قواعد مربوط به ساختار گرامری وجه التزام باید به شکل زیر رعایت شوند تا ملزوم بودن انجام کاری برای شنونده روشن باشد.
I suggest that he take the medicine on time.
من پیشنهاد می کنم او دارویش را سر وقت بخورد.
He recommended that you be there on time.
او توصیه کرد که تو به موقع آنجا باشی.
If I were you, I would do it.
اگر جای تو بودم، حتما آن کار را انجام می دادم.
If she were here, we would go out.
اگر او اینجا بود، با هم بیرون می رفتیم.
نکته: وجه التزام تنها در زمان ها و حالت های خاصی مورد استفاده قرار می گیرد. در مثال های زیر، وجه التزام در دوم شخص مفرد یا جمع (you)، قابل ملاحظه نیست و حالت ضرورت و الزام را به شنونده منتقل نمی کند اما در سوم شخص مفرد (he, she, it) حس الزام و ضرورت کار القا می شود.
You try to study often. (you-form of “try”)
تو تلاش می کنی اغلب درس بخوانی. (حالت دوم شخص مفرد یا جمع فعل try)
It is important that you try to study often. (the Subjunctive form of “try” looks the same.)
مهم است که تو اغلب درس بخوانی. (وجه التزام فعل try)
مشاهده می کنید که هردو حالت، ظاهر یکسانی دارند، اما جمله ی دوم حس ملزم بودن انجام کار را به شنونده القا می کند.
He tries to study often. (he-form of “try”)
او تلاش می کند اغلب درس بخواند. (حالت سوم شخص مفرد فعل “try”)
It is important that he try to study often. (the Subjunctive form of “try” is noticeable here.)
مهم است که او اغلب تلاش کند تا درس بخواند.
وجه التزام بعد از این فعل ها به کار می رود:
To advise (that) توصیه کردن
To ask (that) درخواست کردن
To command (that) فرمان دادن
To demand (that) درخواست کردن
To desire (that) آرزو داشتن
To insist (that) اصرار داشتن
To propose (that) ییشنهاد دادن
To recommend (that) پیشنهاد دادن
To request (that) درخواست کردن
To suggest (that) پیشنهاد دادن
To urge (that) اصرار کردن
Dr. Smith asked that Mark submit his research paper before the end of the month.
دکتر اسمیت درخواست کرد که مارک تحقیقش را تا آخر ماه به ثبت برساند.
Donna requested Frank come to the party.
دانا درخواست کرد که فرانک به مهمانی بیاید.
The teacher insists that her students be on time.
معلم اصرار کرد که دانش آموزان به موقع باشند.
وجه التزام بعد از اصطلاحات زیر به کار می روند:
It is best (that) بهتر است
It is crucial (that) بسیار مهم است
It is desirable (that) مطلوب است
It is essential (that) بسیار مهم است
It is imperative (that) ضروری است
It is important (that) مهم است
It is recommended (that) پیشنهاد شده است
It is urgent (that) ضروری است
It is vital (that) مهم است
It is a good idea (that) ایده خوبی است
It is a bad idea (that) ایده بدی است
It is crucial that you be there before Tom arrives.
بسیار مهم است که تو قبل از اینکه تام برسد آنجا باشی.
It is important that she attend the meeting.
مهم است که در ملاقات حضور داشته باشد.
It is recommended that he take a gallon of water with him if he wants to hike to the bottom of the Grand Canyon.
پیشنهاد شده است که او یک گالون آب با خود ببرد اگر می خواهد تا انتهای گراند کنیون کوه نوردی کند.
منفی کردن، استمراری و حالت مجهول وجه التزام را به وسیله ی مثال های زیر می توانید فرا بگیرید.
Negative (منفی) :
The boss insisted that Sam not be at the meeting.
رییس اصرار کرد که سم در ملاقات حضور نداشته باشد.
The company asked that employees not accept personal phone calls during business hours.
شرکت درخواست کرد که کارمندان تماس های تلفنی شخصی را در ساعات اداری پاسخ ندهند.
I suggest that you not take the job without renegotiating the salary.
من پیشنهاد می کنم که تو آن شغل را بدون مذاکره کردن درباره ی حقوق قبول نکنی.
Passive (مجهول) :
Jake recommended that Susan be hired immediately.
جیک پیشنهاد کرد که سوزان فورا استخدام شود.
Christine demanded that I be allowed to take part in the negotiations.
کریستین درخواست کرد که به من اجازه داده شود در مذاکرات شرکت کنم.
We suggested that you be admitted to the organization.
ما پیشنهاد دادیم که تو در سازمان پذیرفته شوی.
Continuous (استمراری) :
It is important that you be standing there when he gets off the plane.
مهم است زمانی که او از هواپیما فرود می آید تو آنجا ایستاده باشی.
It is crucial that a car be waiting for the boss when the meeting is over.
بسیارمهم است زمانی که ملاقات به پایان می رسد یک ماشین برای رییس استاده باشد.
I propose that we all be waiting in Tim’s apartment when he gets home.
من پیشنهاد می کنم که وقتی تیم به خانه می رسد ما همگی در آپارتمان او منتظر باشیم.
کلمه ی should گاهی اوقات برای بیان حس التزام به کار می رود. این ساختار به طور مکرر در انگلیسی بریتانیایی و هنگامی که should بعد از فعل های “suggest” , “recommend” , “insist” قرار می گیرد، بسیار رایج است.
The doctor recommended that she should see a specialist about the problem.
دکتر پیشنهاد کرد که او یک متخصص را درباره ی مشکلش ببیند.
Professor William suggested that Wilma should study harder for the final exam.
پروفسور ویلیام پیشنهاد کرد که ویلما برای امتحان آخرش سخت تر درس بخواند.
یک فعل زمانی در حالت وجه التزام به کار می رود که شرایط شک برانگیز و غیرواقعی را بیان می کند. این ساختار بیشتر در عباراتی به کار می رود که با کلمه ی if شروع می شوند یا در آن ها افعالی مانند wish, regret, request, demand, … وجود دارند.
این ها افعالی هستند که معمولا با عباراتی که در آن ها وجه التزام به کار رفته است همراه می شوند:
ask, demand, determine, insist, move, order, pray, prefer, recommend, regret, request, require, suggest and wish.
در زبان انگلیسی، هیچ تفاوتی بین وجه التزام و جمله ی اخباری وجود ندارد به جز در حالت سوم شخص مفرد که s یا es حذف می شود و هنگامی که فعل to be در جمله وجود دارد که در هرحالتی به be و were تبدیل می شوند.
If I were you, I would run.
اگر جای تو بودم، فرار می کردم.
I wish he were able to type faster.
آرزو می کردم که او تندتر تایپ کند.
حروف ربطی همبسته به صورت جفت در جمله قرار می گیرند و مانند گروه عمل می کنند. این دسته از حروف ربطی را باید در جاهای مختلفی از جمله قرار داد تا معنای جامعی به آن بدهد.
Continue reading →حروف ربطی وابسته به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول، روابط علت و معلولی بین دو عبارت برقرار می کنند و دسته ی دوم، تغییرات زمانی و مکانی بین دو عبارت را نشان می دهند.
Continue reading →حروف ربط همپایه، کلمات و عباراتی را در جمله به هم ربط می دهند که از لحاظ اهمیت گرامری در یک سطح هستند و ۷ دسته از آنان وجود دارند که هرکدام با توجه به استفاده ای که در جمله دارند منحصر به فرد محسوب می شوند.
Continue reading →حروف ربط، کلمات و عبارات مستقل و غیر مستقل را در جمله به هم متصل می کنند. در انگلیسی سه نوع حرف ربط وجود دارد – همپایه، وابسته و همبسته.
حروف تعریف نامعین: a, an
حرف تعریف معین: the
اسم ها رایج ترین دسته ی کلمات در زبان انگلیسی هستند. در این پست با طبقه بندی کلی اسم ها در زبان انگلیسی آشنا می شوید.
Continue reading →(Adverb of Purpose) این نوع قیدها دلیل انجام کاری در جمله را بیان می کنند و قیدهای ربطی، عبارت هایی که با حرف اضافه همراه هستند، عبارت هایی که با مصدر همراه هستند و یا عبارت های قیدی را در بر می گیرند.
Continue reading →بعضی قیدها به کلمه یا صفت یا قیدی اشاره ندارند و جمله ای را توصیف می کنند. این ها، قید جمله یا قید دیدگاه نام دارند و نقطه نظری در جمله را بیان می کنند و نگرش نویسنده یا سخنگو را درباره ی موضع خاصی بیان می کنند.
Continue reading →
1 Comment